یک حمله ناگهان و . کودک را کشت
خندید زعمق جان و . کودک را کشت
یک ثانیه مانده بود . مادر. آغوش .
یک لحظه نداد امان و کودک را کشت
افتاد سری و بی بدن شد
دیشب
خون جوش زد از سینه ،
لبن شد دیشب
چشمان عروسکی در آتش
می سوخت
قنداقه کودکی کفن شد
دیشب
"ابر"
اشتراک گذاری در تلگرام
تبلیغات
درباره این سایت